امام حسین (ع)-مناجات


در مقام اشک هر کس که شهودی داشته
کربلا را دیده در مقتل ورودی داشته
آه خواهر یک طرف آه برادر یک طرف
کربلا تا نقش بندد تار و پودی داشته
بگذریم از آن عمودی که عمویی را گرفت
بگذریم از خیمه هایی که عمودی داشته
در کنار علقمه میراب ها هم دیده اند
بانویی قامت کمان روی کبودی داشته
سرو قد اکبر و عباس و عون و...بگذریم
هر فرازی را که می بینم فرودی داشته
هر چه پیکرهایشان سیر نزولی کرده است
سر به سر سرهایشان سیر صعودی داشته
مادر او مادر آب است و با دشنه حسین
تشنه جان داده در آن صحرا که رودی داشته

سود گوش پاره و انگشتر و سر واضح است
کشتن یک طفل شش ماهه چه سودی داشته

امام حسین (ع)-مناجات


گفتند کارتان؟ همه گفتیم نوکریم
چون بار عشق را به سر شانه می بریم
ما را اگر چه بازی دنیا خراب کرد
اما به لطف روضه ی ارباب بهتریم
از هر چه بگذری سخن دوست خوشتر است
پس می شود به عشق تو از هر چه بگذریم
فرقی نمی کند چه کسی با چه منصبی
در پای سفره ات همه با هم برابریم
گریه زبان مادری نوکران توست
احساس می کنم همه با هم برادریم
«ما را سری است با تو که گر خلق روزگار
دشمن شوند و سر برود هم بر آن سریم»*
مسجد برای زاهد و کعبه برای خلق
بگذار با حسین بگویند کافریم
علامه ایم گاهی و گاهی رسول ترک
یک روز روضه خوان تو  یک روز منبریم
با هر که گفت گریه چرا گفته ایم که
ما داغدار حنجر در زیر خنجریم
* سعدی

حضرت رقیه (س)-شهادت


شنیدم از زبان نیزه ها قصد سفر داری
بگو در این سفر اصلا مرا مد نظر داری
تو تنهایی و من تنهاترم از تو در این دنیا
خدا را شکر مثل من در اینجا یک نفر داری
به لطف بوسه ات از روی نیزه مطمئن هستم
هوایم را از آن بالا پدرجان بیشتر داری
به قدری ضربه خوردم که لهوفی مستند هستم
کتاب روضه ام باید مرا با بوسه برداری
هنوز از سنگها آزار می بیند سر عمه
به جرم اینکه تو هم نام حیدر یک پسر داری
خبر دارم سرت از روی نی تا پای می رفته
تو هم از حال ما در مجلس مستان خبر داری
سرم بر بالش خاک خرابه خوب میداند
که بر لب چوب تر در زیر سر هم طشت زر داری
کنار اکبر و عباس یا پیش علی اصغر
کدامین نیزه را بابا برایم زیر سر داری

حضرت رقیه (س) - شهادت

از دشت پربلا و مکانش که بگذریم

از ظهر داغ و بحث زمانش که بگذریم

یک راست می رسیم به طفل سه ساله ای

از انحنای قد کمانش که بگذریم

از گم شدن میان بیابان کربلا

یا از به لب رسیدن جانش که بگذریم

تازه به زخم های کف پاش می رسیم

از زخم های گوش و دهانش که بگذریم

حتی زنان شام به حالش گریستند

از حال عمه ی نگرانش که بگذریم

خیلی نگاه حرمله آزار می دهد

از خاطرات تیر و کمانش که بگذریم

با روضه ی کشیده ی گوشش چه می کنند

از گوشواره های گرانش که بگذریم

دروازه کودکان بدی داشت لااقل    

از ازدحام پیر و جوانش که بگذریم

در مجلس یزید زبانش گرفته بود

از حرف های سخت و بیانش که بگذریم

حالا به گریه کردن غساله می رسیم

از دستهای زجر و توانش که بگذریم...

طفلان حضرت زینب (س)


دو تا نهال دو تا سرو ایستاده شدند

دو خوشه ی نرسیده دو جام باده شدند

مقام زینب کبری ببین که این دو پسر

فقط به خاطر مادر امامزاده شدند

تمام آبروی باغبان همین دو گلند

که در حفاظت از باغ استفاده شدند

به داست دایی اگر چه سوار اسب شدند

به دست نیزه و شمشیرها پیاده شدند

کنار اکبر و قاسم میان دارالحرب

دو طفل باعث تکمیل خانواده شدند

پیام غربت زینب شدند آن روزی

که سربریده نه چون نامه سرگشاده شدند

اگر چه سوم شعبان نشد محرم شد

به وقتش این دو به ارباب هدیه داده شدند

حلال زاده به دائیش می رود آخر

غریب وار اسیر حرام زاده شدند

حضرت زهرا (س) - شب شهادت


دوباره ماندن زهرا بعید تر شده بود

که درد پهلوی مادر شدیدتر شده بود

دلیل های کبودش جدیدتر شده بود

در این میانه حسن نا امیدتر شده بود

همه به پهلو و او خیره بود بر رویت

همه به دست و حسن زل زده به بازویت

علی به شمع تو پروانه بود هر لحظه

حسن به کوچه غریبانه بود هر لحظه

به دست زینب تو شانه بود هر لحظه

حسین پشت در خانه بود هر لحظه

بدون یک گِله آری بدون یک کلمه

همه به فکر تو بودند و تو به فکر همه

همه به فکر تو بودند تا که پر نزنی

صفای خانه بمانی دم از سفر نزنی

به زیر گریه به یاد غم پسر نزنی

دوباره حرف دلت را به میخ در نزنی

که میخ اگر تو نبودی به جاش محسن بود

زمان آمدنش هست کاش محسن بود

تو شاهدی که چگونه به سینه در می خورد

چه خوب می شد اگر در فقط به سر می خورد

به جای قلبِ جگر گوشه بر جگر می خورد

به جای سینه به بازوم بیشتر می خورد

به جز لگد خود در اشتیاق هم دارد

دری که سوخته مسمار داغ هم دارد

سقیفه فتنه ی قوم یهود بود، نبود؟

فضای خانه پر از بوی دود بود، نبود؟

دو گونه ی تو ز سیلی کبود بود، نبود؟

یتیمی حسنین تو زود بود، نبود؟

تمام زندگی ات را نظر زدند آن روز

تو را به نیت سقط پسر زدند آن روز

نگاه رفتنت آن شب سه تا سفارش کرد

دو تا مدینه و یک کربلا سفارش کرد

به صبر، زینب خود را جدا سفارش کرد

به قبر مخفی خود جمع را سفارش کرد

علی نشست که تابوت را درست کند

رکابِ بردن یاقوت را درست کند

شب وداع به چشمم عجیب می آمد

صدای گریه ی امن یجیب می آمد

حسن به شکل حسینی غریب می آمد

مدینه بود ولی بوی سیب می آمد

حسین و کرب و بلا مطلب وداعت شد

طلوع غصه ی زینب شب وداعت شد

شب وداع دو تا دست را رها کردی

نشستی اولِ سر شیعه را دعا کردی

پسر عموی خودت را علی صدا کردی

وصیت دو پسر را به مرتضی کردی

فقط نه اینکه پر از حس می روم بودی

به فکر کاسه ی آب حسین هم بودی

به یاد روز پریشانی حسن بودی

به فکر غصه ی زینب کنار تن بودی

شب وداع چرا فکر دوختن بودی

به فکر دوختن کهنه پیرهن بودی

خدا کند که فقط دست یاری ات بکند

عصای کوچه ی بن بست یاری ات بکند

ندوز فاطمه جان این چه وقت دوختن است

سپاه آمده مشغول نعل نو زدن است

که کل کرب و بلا قتلگاه این بدن است

تمام دشت برای حسین پیرهن است

تمام کرب و بلا قبر یک نفر باشد

بگو ضریح جدیدش بزرگتر باشد

تمام سعی تو این بود تن به هم نخورد

شده به واسطه ی پیرهن به هم نخورد

به تیغ و نیزه اگر هم کفن به هم نخورد

به زیر نعل چگونه بدن به هم نخورد

هزار حیف که آن پیرهن به غارت رفت

نه پیرهن، که تمام بدن به غارت رفت

خدا به خیر کند لحظه های آخر را

خدا به خیر کند رفتن برادر را

یکی بگیرد از آن دور چشم خواهر را

که شمر بین دو دستش گرفته یک سر را

به نیزه زلف کمند است ساعتی دیگر

سری به نیزه بلند است ساعتی دیگر

حضرت زهرا (س) - روضه

تمام شهر پی کشتن ولی بودند

نبود مردی و نامردها ولی بودند

که هر کدام به تفسیر خود یلی بودند

چهل نفر که همه قاتل علی بودند

به سمت حادثه برگشت آن همه انگشت

قسم به فاطمه دیوار و در علی را کشت

به کوچه آمده رخصت گرفته اند از هم

و صف به صف همه نوبت گرفته اند از هم

سپس دویده و سبقت گرفته اند از هم

برای ضربه رضایت گرفته اند از هم

تمام نیتشان قربة الی الله است

و تازه ضربه ی دستی بزرگ در راه است

یکی غلاف به قصد ثواب بردارد

یکی به نیت مولا طناب بردارد

دری که سوخت به یک سمت تاب بردارد

لگد اگر بزنندش شتاب بردارد

برای کشتن مولا شتاب در کافی است

برای حفظ امامت دو تا پسر کافی است

گذشت کوچه و یک کوچه ی دگر آمد

چهل نفر همه رفتند و یک نفر آمد

چنان بلند شد و دست سمت سر آمد

به سوی فاطمه دیوار مثل در آمد

همیشه کوچه غمِ اهل سوختن باشد

خصوصا اینکه تماشاگرش حسن باشد

حسن که ضربه ی سختی به طاقتش می خورد

حسن که ضربه ی اصلی به غیرتش می خورد

چه خوب بود که سیلی به قامتش می خورد

ولی از این همه بادی به صورتش می خورد

همین نسیم، حسن را هزار سال بس است

برای گریه ی هر شب همین خیال بس است

گذشت کوچه و یک کوچه ی دگر آمد

ز سمت کوچه ی سر نیزه ها خبر آمد

که شمر جای مغیره در این گذر آمد

ولی نه روبروی او که پشت سر آمد

غلاف خنجر و حنجر به جای بازو شد

شبیه مادرش آخر شکسته پهلو شد

رسید روضه به جایی که دیدنش سخت است

به حنجری که یقینا بریدنش سخت است

تنی که مثله شود پا کشیدنش سخت است

"صدای وای بنی" شنیدنش سخت است

اگر چه سخت سرت را ، ولی جدا کردند

چنان که فاطمه را از علی جدا کردند

همین که تیر رها کرد تیغ می بُرّد

رفیق می زند و نا رفیق می بُرّد

و بوسه گاه نبی را دقیق می بُرّد

عمیق بوسه زده پس عمیق می بُرّد

چنان پرنده که هی بال را به هم زده است

صدای فاطمه گودال را به هم زده است



حضرت زهرا (س)-تمام شد

حضرت زهرا (س)-تمام شد

مانند شمع قصه ات از سر تمام شد
کوتاه مثل سوره ی کوثر تمام شد
سیلی وزید در وسط کوچه باد شد
تا هیجده ورق زد و دفتر تمام شد
از سوختن نه در اثر ضربه شمع من
در پشت چارچوب همین در تمام شد
گفتم یکی نبود و چهل مرد آمدند
قصه نگفته قصه ی مادر تمام شد
بابا کشید پارچه را روی مادرم
آهی کشید و گفت که دیگر تمام شد
پلکی زد و رسید سرِ ظهرِ واقعه
این بار قصه واقعا از سر تمام شد
زینب به فکر روز دهم بود بیشتر
وقتی وداع مادر و دختر تمام شد
وقتی که "یا بنی" به گوش حرم رسید
آرام گفت کار برادر تمام شد
تازه شروع شد غم زینب به کربلا
آن لحظه که بریدن حنجر تمام شد

شعر سعید پاشازاده برای بحرین

به گزارش خبرگزاری اهل بیت (ع)-ابنا، در دومین سالگرد آغاز انقلاب کرامت در بحرین، «سعید پاشازاده» شاعر جوان اهل بیت(ع) و از شاعران خوش آتیه کشور، آخرین شعر خود را برای مردم مظلوم بحرین سروده و به «آیات القرمزی» شاعره بحرینی که به دلیل سرودن یک قصیده، به وسیله آل خلیفه زندانی و شکنجه شد تقدیم کرده است.

پنج انگشت می شود یک مشت

مشت ها، بمبهای یک نفرند

این همه بمب در هوا پاشید

اهل کوفه هنوز بی خبرند

* * * *

کوفه نام جهانی دنیاست

ظلم هم نام خانوادگی اش

به کسی چه، بهای خون کسی؟

به کسی چه، خلیج و سادگی اش؟

* * * *

به کسی چه که در صلاة ظهر

نفتکش ها خلیج را بردند

به کسی چه که پیش چشم همه

گیسوان خدیج را بردند

* * * *

کلمات آمدند از هر سو

جمله ها در گلوت بیت شدند

نفت شد خون عده ای ما

عده ای عازم کویت شدند

* * * *

مثل نزارهای قبانی

پا به پای تو بیت هات گریست

گفت بحرین توی گوش خلیج

حیف عبدالحلیم حافظ نیست؟

* * * *

همه چون آیه و تو آیاتی

سوره کامل مبارزه ای

نوبل صلح مال خونخواران

تو خودت اعتبار جایزه ای


لینک شعر:

شعر سعید پاشازاده برای بحرین؛ همه چون آیه و تو آیاتی... / تقدیم به «آیات القرمزی»

مصاحبه با مشرق


به گزارش مشرق، سعید پاشازاده یکی از شاعران جوان آیینی کشورمان است. او در زمینه سرودن شعر نوحه های سینه زنی و ملودی نوحه ها فعالیت می کند. با او در زمینه شعر آیینی گفتگویی کردیم که در ادامه از نطرتان می گذرد.


***با سلام لطفا خودتان را معرفی کنید و بفرمائید از کی و چگونه وارد عرصه شعر آئینی شدید؟

من سعید پاشازاده هستم 22 ساله، دانشجوی رشته مدیریت بازرگانی در مقطع فوق لیسانس هستم و در حدود 4 سال است که وارد حوزه شعر آئینی شدم

***چی شد که به شعر گفتن  برای اهل بیت رو آوردید؟
من با خانواده ام برای حج مشرف شدیم. در مدینه پشت دیوار قبرستان بقیع از حضرت زهرا (س) خواستم که توفیق شعر گفتن برای اهل بیت را به من عنایت کنند و وقتی از سفر برگشتیم شعر گفتن را شروع کردم.
 
***در این 3-4 ساله برخی از  نوحه های سینه زنی  زیبایی که ورد زبان مردم شده است و مداحان معروف کشور خوانده اند کار شما بود چه حسی دارید ؟
خیلی خوشحالم و خدا را شکر می کنم و از امام حسین می خواهم که روز به روز بتوانم بهتر و تاثیر گذار تر شعر بگویم.

***جایگاه شعر آئینی کجاست؟ و در حال حاضر در کجا قرار دارد و به کجا باید برسد؟
خواستگاه شعر آئینی به دلیل پیشینه ایدئولوژیک ونگاه انسانی که همراهش است ومسئولیتی که این نوع شعر بر عهده دارد مسئولیت سنگینی است وبا توجه به اینکه این نوع ادبیات واین منظر بسیار حساس ومهم است مسئولیت شاعر را بسیار بالا می برد. به نظر بنده شعر ائینی یک نوع صدای عمومی جامعه ای است با ایدئولوژی ومذهب که فریادی انسان مدارانه را می خواهد به گوش مخاطب خود برساند. که به نوعی مادر شعر آئینی با توجه به اسم (آئینی) : با یک منظر اسطوره ای طرف هستیم و میشود گفت انسان و انسانیت بزرگترین خواستگاه  این نوع شعر با روندی آگاهانه و نشأت گرفته  از دین اسلام و اهل بیت پیامبر می باشد. با توجه به این که شعر آئینی تریونش در مداحی مداحانه البته در جلسه شعر خوانی و کنگره ها هم است اما بیشترین مخاطب را در هیأتهای مذهبی داراست. در سالهای اخیر با توجه به رهنمودهای مقام معظم رهبری وپرداخت شاعران جوان به این نوع شعر تحولات بسیاری چه در حوزه زبان، جهان بینی، در این نوع شعر صورت گرفته است که فضای جدید و به یک نوع بازخوانی و نگاهی جدید را در این نوع شعر پدید آورده.

***جریان شعر هیئت در حال حاضر چگونه است؟
با توجه به تلفیق شعر وموسیقی در هیأتهای مذهبی  نمی توانیم  شعر را از نوع اجرا یا خواندن آن توسط مداح در هیأت جداگانه مورد بررسی قرار دهیم مثل نوحه ای که سروده میشه و نوحه سرائی که انجام می شود در اصل تلفیق شعر وموسیقی وبه نوعی خوانش اثر باید مورد بررسی قرار بگیرد که مطمئنا ما در این عرصه هم نقاط مثبت زیادی را می توانیم اشاره کنیم ومطمئنا نقاط ضعفی هم هست که باید برطرف شود ولی مهم ترین مطلب که می توان به آن اشاره کرد این هست ک در این عرصه حضور انرژیک جوانان متعهد  باعث شکوفایی زیادی شده است و در کل حرکات روبه رشد بوده البته این به این معنا نیست که نقاط ضعفی نباشد.
***یک شعر خوب برای اهل بیت چه خصوصیاتی باید داشته باشد؟
با توجه به اینکه مبنای درست در بررسی شعر سلیقه شخصی نیست و مبنای اصلی ادبیات می باشد در این حوزه برای رسدین به یک اثر خوب ما با  3 مورد روبرو هستیم.1- زبان 2- جهان بینی 3- فرم و ساختار البته کسی که برای اهل بیت شعر می گوید باید مطالعاتش در این باره زیاد باشد .ومعرفت واخلاص هم داشته باشد وبه نظر بنده  بزرگتری اصلی که یک شعر را موندگار می کند در این حوزه نگاه ویژه خود اهل بیت است.

***به نظر شما هیئت چه تاثیر اجتماعی، سیاسی، اخلاقی در جامعه دارد؟
احساس بنده این است در دینی که ولایتمدارانه پیش می رود و در دنیای پر زرق و برق امروزی که شناخت حق از باطل و شناخت خوبی از بدی بسیار سخت است تنها با سوار شدن بر کشتی نجات سیدالشهدا(ع) از این دریای پر تلاطم می توان به سلامت عبور کرد و در اصل امام حسین(ع) نمادی جهانی است که در زمان خود بر علیه طاغوت قیام کرد که این حماسه از جنبه های سیاسی و اخلاقی بزرگترین الگوی جامعه بشری می تواند باشد.

***لطفا بفرمائید چه حسی دارید وقتی مداحان اهل بیت شعر شما را می خوانند و اگر خاطره خوبی دارید در این باره برای ما بفرمائید؟
بله مطمئنا خوشحال می شوم که شعر و سبک بنده را یکی از مداحان اهل بیت می خواند و فرقی ندارد چه کسی می خواند این کار تقدیم شده به اهل بیت(ع). همین که یک مستمع با یک قطره اشک حس معنوی با این شعر بهش دست بده برای من افتخاره و همه ما در دستگاه اهل بیت خادمی بیش نیستیم. خاطره ای که می توانم برایتان بگویم چند بار حاج محمد رضا طاهری سبکهای من را پیش مقام معظم رهبری خوانده اند که ایشان خوششان آمده بود و تعریف کرده بودند. با شنیدن این مطلب خیلی خوشحال شدم و یکی از بهترین خاطره‌هایم است.

***نظر شما در رابطه با مسیر شعر آئینی چیست و به چه سمتی باید سوق داده شود؟
من فرمایشات مقام معظم رهبری را در این باره می گویم : ایشان شعر آئینی و شعر مذهبی را بهترین استفاده از قریحه شاعری معرفی کردم و بهترین محتواها را محتوای مذهبی دانستند. ایشان فرمودند: بخشی از غزلهای حافظ، سعدی، مولوی، بیدل از آثار مد نظر در حوزه معرفت دینی و اخلاقی است ایشان شاعران آئینی را به مطالعه مناجاتهای صحیفه و دعای عرفه و دعای جامعه کبیره دعوت کردند. ایشان به مداحان توصیه کردند شعرهای خوب بخوانند زیرا اشعار خوب و سطح بالا ذایقه مردم را هم بالا می برد.
***نظر شما در مورد همایشها و نشستهایی که در حوزه شعر آئینی صورت می‌گیرد چیست؟
مطمئنا هر چیزی که در راستای کمک به انتشار مسیر اهل بیت(ع) هست بد نیست؛ ولی مطمئنا نقدهایی هم به بسیاری از جشنواره ها وارد است یکی از مهم ترین آنها این است که یک عده ثابت همیشه سردمدار این جشنواره‌ها هستند که این امکان بروز فکرها و نگاههای متفاوت را در این حیطه کم کرده ولی جدیدا با تلاش بعضی از شاعران از جمله دوست خوبم آقای مهدی رحیمی با یک فکر قشنگ شروع به برگزاری کنگره خانگی کردند که این جشنواره شعر آئینی به صورت هیئتی برگزار می گردد.که بسیار تاثیرگذار و جدا از هیاهوهایی است که در جشنواره‌های دیگر برگزار می شود. در کل به این اعتقاد دارم شعر آئینی نباید جدا از نگاه هیئتی باشد واین دو در کنار هم می توانند تاثیر گذاری ویژه ای داشته باشند.
***اخیراً بعضی از مداحان سبکهایی می خوانند که در شان اهل بیت نیست و ملودیش از موسیقی های سخیف است.نظرتان در این باره چیست؟
به این اعتقاد دارم که یک اثر هنری باید تولید همه قسمتهایش توسط همان شاعر صورت بگیرد بعضی از مداحان و سبک سازان به دلیل این که وقت کافی در این مقوله نمی گذارند و توانایی آنها کم است و نمی دانند که جایگاهی که دارند چقدر حساس است این اشتباهات را می کنند و سرسری و راحت می‌گذرند. من اعتقاد دارم در حوزه شعر اهل بیت اگر کار کنیم چه شعر و چه سبک باید به این توجه داشته باشیم که  مسئولیت سنگینی را داریم و باید به عنوان یک اثر هنری و تاثیرگذار به آن نگاه کنیم. احساس می کنم در این وادی چون اسم اهل بیت به میان می آید مسئولیت ادبی و فرهنگی خیلی بالاتر می رود و باید دوستان متوجه این قضیه باشند که این شعرو سبکی که می‌گویند در شان آن بزرگواران باشد؛ البته دوستان بسیاری هستند که خیلی خوب وقوی و تاثیرگذار در این زمینه دارند فعالیت می کنند مثل آقای محمد صمیمی.
***و در پایان اگر مطلبی دارید بفرمائید.

اول از همه از پدر و مادرم تشکر می کنم که اگر دعای خیرشان نبود من به اینجا نمی رسیدم.  جا دارد که از حاج محمد رضا طاهری تشکر ویژه ای کنم که مثل یک پدر در این راه همیشه کنار من بود و اگر کمک ها و راهنمائی های ایشان نبود من نمی توانستم در حوزه شعر گفتن برای اهل‌بیت(ع)  پیشرفت کنم خیلی به من امید وانگیزه دادند. و از همین جا دستشان را می بوسم و از زحمات حاج سعید حدادیان و حاج محمود کریمی که در بحث نوحه گفتن خیلی به من کمک کرد قدردانی می کنم و همین طور از آقای مهدی زنگنه که نوحه گفتن برای امام حسین(ع)  را به من یاد داد و خیلی زحمت برای من کشید تشکر می کنم.


لینک مصاحبه:

درخواست یک شاعر آئینی از حضرت زهرا در کنار بقیع