منوی اصلی
موضوعات وبلاگ
لینک دوستان
روز شمار عید غدیر
درباره وبلاگ

بسمه تعالی

تب می، کیفیتی است که در نفس سالک
از تجلیات جلالیه حاصل میشود و
عبارت اخرای ایصال خدمت،
در دعای خضر علیه السلام است.
واجعلنی...بخدمتک موصوله
                               ( آقـــا شـیـخ رضــا جــعــفـری )

                                                                                                                                             مدیر وبلاگ:حـسـیـن سـاکـی



کپی اشعار با درج منبع بلامانع است
مطالب پیشین
آرشیو مطالب
لوگوی دوستان
امکانات دیگر


ابر برچسب ها

از مصطفی دارد وقار و عزتش را

سائیده بر پای رسولش صورتش را

اصلاً نیاورده به رویش غربتش را

وقف خدا کرده تمام ثروتش را

بی حب او حب خدا هم بی نتیجه است

ایمان ما مدیون ایمان خدیجه است

#رضا_دین_پرور

#پیغمبر_اکرمﷺ

#امیرالمومنین_علیه_السلام

#حضرت_خدیجه_س

#ماه_مبارک

💠 @hossein_jaan

آمدی ای که از قبل خلقت
روح عرفانی اعتکافی
شیر مادر حلالت که حتی
سینهء کعبه را می شکافی

 

ای مناجات، مست دعایت
عرش، بر شانه های عبایت
روی سجاده تا می نشینی
می برد آسمان حظّ وافی

 

روح پیغمبران موید
در مدار تو در رفت و آمد
پیرو سنّت مصطفایی
دور زهرا اگر در طوافی

 

وصله اش کرده ای چندباری
این گلیمی که در خانه داری
میشود باهمین پینهء دست
سرنوشت مرا هم ببافی؟!

 

ساقیِ تا ابد مستِ کوثر
پهلوان اولِ جنگ خیبر
محشری می کند وقت رزمت
ذوالفقارت میان قلافی

 

لنگر آسمان و زمینی
بیشتر با خدا همنشینی
تو مِن الله الی الله رفتی
راه معراج را در مصافی

 

می کشانی خدا را مصلاّ
وقت سبحان ربیَّ الاعلا
بنده های خدا بندهء تو
ای که از مدح مردم معافی

 

دست تو تا یدالله افتاد
کارخلق خدا راه افتاد
خاک پاهای سلمان تو ساخت
صدهزاران چنان بُشر حافی

 

کعبه با مرتضی باشرف شد
باعلی ناودانش طرف شد
از پس نذر من برنیامد
حاجتم در نجف شد تلافی

 

هستی و مانده ام کیستم من
روبروی تو می ایستم من
قبله ام هستی و نیستم من
فرصت مستی ام نیست کافی

 

آمدم تا فقط در بکوبم
بر دلم اسم حیدر بکوبم
یاعلی یاعلی یاعلی هو
هرچه گفتم بجز این اضافی

 

شد پناه یتیمان نگاهت
چاه را زیر و رو کرده آهت
می برم پاره های دلت را
مثل قرآن برای صحافی

 

ناله ء ما صدای علی هاست
کربلا کربلای علی هاست
یک علی، دو علی، صد علی نه... 
وای از آن حلقهء اعتلافی

 

یک حسین و هیاهوی لشکر
پیش لشکر قسم های خواهر
خم شده تا کمر پیش اکبر
دارد آقا عجب انعطافی

 

#رضا_دین_پرور



برچسب ها :
امیرالمومنین, حیدرمدد_غدیر, یاعلی

 

آنکه تابید رخش در شب یلدای علی
کیست جز فاطمه نوریّه ی شبهای علی

 

فاطمه کیست؟همان است که دراین نه سال...
هرسحر بود خودش ربی الاعلای علی

 

همه بر پاش میوفتند پیمبرها هم..
ولی افتاد خود فاطمه بر پای علی

 

بارها گفت پیمبر که علی جان من است
و شده فاطمه هم جان گوارای علی

 

زن نبینش! بخدا ظرفیتش را دارد...
که به میدان بزند جنگ کند جای علی

 

هرچه گفته ست علی بود علی بود علی
نیست بر لوح دلش غیر تولای علی

 

ما گدایان علی ریزه خور فاطمه ایم
جان فدای کرمت حضرت زهرای علی!

 

حکم لولاک خدا بود که فهماند به ما..
اوست تنها سبب خلقت دنیای علی

 

این دو سه ماه چه آمد به سر بانو که..
بسته شد بر رخ او راه تماشای علی

 

یک در سوخته و یک زن سیلی خورده
ما بمیریم برای غم عظمای علی

 

سید پوریا هاشمی



برچسب ها :
فاطمیه_حضرت_زهراسلام_الله_علیها

 

لنگیم همه! عصای ما را بفرست
آمینِ پس از دعای ما را بفرست

بیماری ما صعب العلاج است بیا
ای جانِ شفا، شفای ما را بفرست
 
حالا گرفتار بلاها شده ایم
راه گذر از بلای ما را بفرست

از خوف ندیدن تو مُردیم همه
ای وعده ی حق، رجای ما را بفرست

در وقت سرازیری قبر و ملکوت
لبیکِ بیا بیای ما را بفرست

یا آنکه گناه همه را زود ببخش
یا واسطه شو رضای ما را بفرست

حالا که نصیبمان نشد دیدن تو
سهمیه ی سامرای ما را بفرست 

شاید برسد جنازه ما به حرم
تا کرببلا صدای ما را بفرست

مادر بخورد زمین، عزای همه است
پس پیرهن عزای ما را بفرست


رضا دین پرور

هرچه او پوشاند از دریای لطف و مغفرت
با گنه کردن تمام عمر خود را باختم

من به جاي اينهمه لفاظيِ بي فايده
كاش قلبم را برايش #مهديه ميساختم

 

 

#حسين_ساكي
#امام_زمان
#اللهم_عجل_الوليك_الفرج

 



برچسب ها :
امام_زمان_عج_اللهم_عجل_لولیک_الفرج
 مجموعه ي صفات خدا ميشود حسن

اسماء ذات در همه جا ميشود حسن


نه رو به مكه رو به مدينه نشسته ايم

وقت نماز قبله ي ما ميشود حسن


صدتا پسر به فاطمه روزي كند خدا

يا ميشود حسين و يا ميشود حسن


جبريل هم به رتبه ي ما غبطه ميخورد

وقتي كه همنشين گدا ميشود حسن


اين رنگ سبز رنگِ مقام سيادت است

امروز سيدالشهدا ميشود حسن


از بركت حسين حسين گلوي ما

يك روز ميشود همه جا ميشود حسن


معلوم بود از حسدِ آل عايشه

روزي بدون صحن و سرا ميشود حسن


از تخته پاره هاي به هم دوخته شده

با زحمتِ حسين جدا ميشود حسن


از تيرها مقطعه كردن عجيب نيست

حا سين و نون هجا به هجا ميشود حسن


علی اکبر لطيفيان

نذر خانم اُمِّ ليلا سلام الله عليها و شفاي همه ي بيماران علي الخصوص دوست عزيزم آقا كسرا...


قتل الله قوماً قتلوك...



تا جگر ِ من به سوز و آه نيفتد

بَهر ِ علاجم كسي به راه نيفتد


با گُنَهَم چاه درست كردم و گفتم

يوسفِ من در تهِ اين چاه نيفتد


 

******


خَلقاً و خُلقاً شبيهِ ذاتِ رسولي

كوفه محال است به اشتباه نيفتد


آه عقاب ِ علي مراقب ِ او باش

راكب ِ تو در دلِ سپاه نيفتد


حداقل كاش علي اكبر ِ ليلا

رويِ زمين پيش ِ چشم ِ شاه نيفتد


زود بلند شو پسر ِ ارشدِ بابا

تا به رويِ عمه ات نگاه نيفتد


زود بلند شو كه اِبن سعد نخندد

بر پدر ِ تو از اين به بعد نخندد...


رضا قربانی

 


حال ما دنیا نشینان بی تو اصلاً خوب نیست

بی تو در دنیای ما جز فتنه و آشوب نیست


باغ های این حوالی را همه سرما زده

دور از خورشید هرگز حاصلی مرغوب نیست


خوب می دانم شبیه عاشقانت نیستم

خوب می دانی که اوضاع دلم مطلوب نیست


قلبم از فرط گنه ویرانه شد ، پس لاجرم

جایگاه چون تو شاهی خانه ی مخروب نیست


بی تو آداب مسلمانی دگرگون گشته است

شیعه ی این روزها چندان به تو منسوب نیست


دیده آلوده ، دل آلوده ، نفس آلوده ، آه

جز تو امیدی برای بنده ی معیوب نیست


کاش می شد خاک پایت سرمه ی چشمم شود

آخر این مژگان من کمتر که از جاروب نیست


با تمام این سخن ها کاش برگردی نگار

کاسه ی صبر من بیچاره چون ایوب نیست



مادرت در کوچه ها فریاد زد مهدی بیا

زودتر برگرد حال و روز مادر خوب نیست




مصطفی هاشمی نسب



هر کجا حرف تو ای نور ولا می آید

جلوهء چشم من اوصاف خدا می آید


کعبه مشتاق زیارت شد و تا قم پر زد

بهر پابوسی ات از کوه صفا می آید


این چه احساس قشنگی است که بین صحنت

به سراغ دل غمدیدهء ما می آید


چشمهء خواهشم از خاک زمین بیرون زد

باز الطاف تو از اوج سما می آید


قبله گاه همهء ارض و سما بودن هم

خودمانیم به این صحن و سرا می آید


به تن خسته خود رنج مده وقت وفات

بهر اثبات مقام تو رضا می آید


بین القاب پر از سِر شما الحق که


ثانیِ فاطمه خیلی به شما می آید



حسین صیامی

با تشکر از آقای صیامی

درد، جانسوز تر از بی سر و سامانی هاست

زخم، ارثیه ی جا مانده ی قربانی هاست


"زلف بر باد نده" هیچ کسی فکر تو نیست

سهم گیسوی به باد تو پریشانی هاست


بیت بیت غزل از حبسیه درد آور تر

حالِ تو مثل پرِ بسته ی زندانی هاست


مثل من مرد زیاد است ولی در ظاهر

شکل جنگی ست که محصور رجز خوانی هاست


شعله ی ننگ هوس هاست به دامان عفاف

ورنه این شهر پر از یوسف کنعانی هاست


حمله ی تلخ ملخ هاست به دامان عفاف

اثر فتنه هدر رفتن دهقانی هاست


...


بی تو ایران مسلمان شده از مشهد و قم

"دلخوش یار وفادار خراسانی هاست"



مجتبی فلاح نیا


دلم گرفته از این جمعه های تكراری

كه بی حضورِ تو هر هفته می شود جاری


چقدر جاده وصلت ترك ترك شده است

سحابِ رحمتِ حق كِی دوباره می باری؟


شنیده ایم كه وقتی ز راه می آیی

درونِ باغچه گل های تازه می كاری


به ما امیدِ هدایت مبند خود باید

موانعِ فرجت را ز راه برداری


برای ما به خداوند تا كه رو بزنی

دمی كه ما همه خوابیده ایم بیداری


خودت دعای فرج را برای خویش بخوان

دعای ما كه برایت نمی كند كاری


اگر چه زحمتتان نیست آرزو دارم

به خاكِ كرب و بلایم به خاك بسپاری



محمد بیابانی



هرجمعه که می آیدو می رود دلم میگیرد

تقویم دلم به جمعه می رسد دلم میگیرد


تکرار همین قصه ننوشته عصر جمعه است

این حالت دلگیر همین که بد دلم میگیرد


این حس عجیب مطلقا دست خودم نیست ولی

هرکس سخن از هجر تو می زند دلم میگیرد


شرمندگی بعد گناهم به خدا یک سر و سری دارد

هر دفعه دلت همین که بشکند دلم میگیرد


هرجمعه دعای ندبه یک خط غزل و آخر کار

نام تو به لب همین که می برد دلم میگیرد


خورشید ورای ابر غفلت دل من حساس است

باران که به پنجره, به شیشه زد دلم میگیرد


هر روز دلم به جمعه وصل خوش است و اما

هر جمعه که می آید و می رود دلم میگیرد....



حسین صیامی


قطره قطره جمع شو دريا شو بريم

دوباره خوش قد و بالا شو بريم

به خدا بچه ها از تو راضي ان

همشون منتظرن پاشو بريم


صدامو تا نشنيدن يه كاري كن

گريمو تا نديدن يه كاري كن

صدايه اسباشونو نميشنوي

دم ِ خيمه رسيدن يه كاري كن


نزن اين نيزه ها رو با پا عقب

خودتو هي ميكشي چرا عقب

روي زين بودي كه تير خوردي حالا

از جلو درش بيارم يا عقب


علی اکبر لطيفيان


در راه عشق رنج و بلا مزه می دهد

در سلک ماست بزم عزا مزه می دهد


ترجیح می دهم بشوم مبتلا ولی

چون نام تو دواست شفا مزه می دهد


یک عمر خوانده ایم تو را حضرت امیر

یک بار پاسخ تو به ما مزه می دهد


لبهای من عسل شده از گفتن حسین

آقا چقدر نام شما مزه می دهد


بعد از طواف دور حریم تو یا حسین

چای دو رنگ کرب و بلا مزه می دهد


از آن سِری که آمده ام کربلایتان

فهمیده ام که آب و هوا مزه می دهد


خوابیده استجابت حق زیر قبه ات

تنها به زیر قبه دعا مزه می دهد


پای مجالس تو عرق ریختم ولی

خسته نباشی ات به گدا مزه می دهد


جایی که نوحه خوان تو مشغول نوکری است

باید  قبول کرد صدا مزه می دهد


خوردم نمک ز سفره تو حدس می زنم

این اشکهای دیده چرا مزه می دهد


دکر مصیبتت همه جا خوانده ام حسین

فرقی نمی کند همه جا مزه می دهد


شبهای جمعه حضرت عبدالعظیم هم

مانند کربلا به خدا مزه می دهد


وقت گریز روضه ارباب بی کفن

یابن الشبیب های رضا مزه می دهد



حسین صیامی



ﺣﺎﻟﻢ ﺧﺮﺍﺏ، ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺍﻡ ﺭﻭﺑﺮﺍﻩ ﻧﯿﺴﺖ 

ﺩﺭ ﮐﻮﻟﻪ ﺑﺎﺭ ﻋﻤﺮ،ﺑﻪ ﻏﯿﺮ ﺍﺯ ﮔﻨﺎﻩ ﻧﯿﺴﺖ

ﺳﻮﺯﺍﻧﺪﻥ ﺩﻟﺖ ﺷﺪﻩ ﮐﺎﺭﻡ ﺷﺒﺎﻧﻪ ﺭﻭﺯ 

ﺍﯾﻦ ﺭﺳﻢ ﻧﻮﮐﺮﯼ ﺩﺭ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﻧﯿﺴﺖ 


ﺭﻭﺯﯼ ﮐﻪ ﻣﻬﺮ ﻣﺎﺩﺭﯼ ﺍﺯ ﺑﯿﻦ ﻣﯽ‌ﺭﻭﺩ 

ﻏﯿﺮ ﺍﺯ ﻣﺤﺒﺖ ﺗﻮ ﻣﺮﺍ ﺳﺮﭘﻨﺎﻩ ﻧﯿﺴﺖ 


ﺑﯿﭽﺎﺭﻩ ﺁﻥ ﺳﺮﯼ ﮐﻪ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﻫﻮﺍﯼ ﺗﻮ 

ﺍﯼ ﻭﺍﯼ ﺑﺮ ﺩﻟﯽ ﮐﻪ ﺩﺭﻭ ﺳﻮﺯ ﻭﺁﻩ ﻧﯿﺴﺖ 


ﻫﺮﮐﺲ ﮐﻪ ﺩﺭﭘﯽ ﺗﻮﻫﻤﻪ ﻋﻤﺮ ﺭﺍ ﮔﺬﺍﺷﺖ 

ﯾﮏ ﻟﺤﻈﻪ ﺍﺯﺗﻤﺎﻣﯽ ﻋﻤﺮﺵ ﺗﺒﺎﻩ ﻧﯿﺴﺖ 


ﺩﺭ ﺑﯿﻦ ﻧﻮﮐﺮﺍﻥ ﺩﺭﺗﻮ ﮐﺴﯽ چو من 

ﭘﺮﻭﻧﺪﻩ اش ﺧﺮﺍﺏ ﻭﺧﻮﺩﺵ ﺭﻭﺳﯿﺎﻩ نیست 


ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ بر ﺩﻟﻢ ﺗﻮ ﻣﺮﺍ ﺁﻓﺮﯾﺪﻩ ﺍﯼ 

ﺁﻗﺎ ﺑﮕﻮ ﮐﻪ ﺣﺮﻑ ﺩﻟﻢ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﻧﯿﺴﺖ 


ﺟﺎﯾﯽ ﺷﻨﯿﺪﻩ ﺍﻡ ﺳﻔﺮ ﮐﺮﺑﻼﯾﺘﺎﻥ 

ﺑﺴﺘﻪ ﺑﻪ ﻟﻄﻒ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺍستﺩل ﺑﺨﻮﺍﻩ نیست


ﺭﻭﺯﯼ ﺑﻪ ﺭﻭﯼ ﺩﻭﺵ ﻧﺒﯽ خانه ﺩﺍﺷﺘﯽ 

ﺍﺭﺑﺎﺏ ﺟﺎﯼ ﺗﻮ ﻭﺳﻂ ﻗﺘﻠﮕﺎﻩ ﻧﯿﺴﺖ 


ﻋﺒﺎﺱ ﺭﻓﺖ،ﺍﮐﺒﺮ ﻭﻗﺎﺳﻢ ﻓﺪﺍ ﺷﺪﻧﺪ 

ﺩﯾﮕﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻮ ﺧﺒﺮﯼ ﺍﺯ ﺳﭙﺎﻩ ﻧﯿﺴﺖ


ﺭﻓﺘﯽ ﭘﻨﺎﻩ ﺍﻫﻞ ﺣﺮﻡ ﺑﻌﺪ ﺗﻮ ﺩﮔﺮ 

ﺭﺣﻤﯽ ﺑﻪ ﮐﻮﺩﮐﺎﻥ ﺩﻡ ﺧﯿﻤﻪ ﮔﺎﻩ ﻧﯿﺴﺖ 



حسین صیامی



سرچشمه های جود و کرم مشهدالرضاست

سرمنشا وجود و عدم مشهدالرضاست


هستند کربلاو مدینه ، نجف ولی

در معنی لغات ، حرم مشهدالرضاست


من در قطار نه روی بال ملائکم

وقتی که مقصد سفرم مشهدالرضاست


تا عرش شوق پر زدن امشب گرفته ام

چون آسمان پر زدنم مشهدالرضاست


وقتی همیشه باز دمم کربلاست، پس

باید یقین نمود که دم ، مشهدالرضاست


یک گام تا بهشت دلم شور می زند

قلبم دقایقی است که بد جور می زند


با دست خود به زائر خود داده زاد را

پا داده است هر که ز پایش فتاد را


با دست خالی آمده این بار هم گدا

خالی کنید گوشه باب الجواد را


خوش گفته اند عالم آل محمدی

امشب بگیر دست من بی سواد را


یا باد آمده است که عرض ادب کند

یا پرچمت دوباره تکان داده باد را


صحن و رواق و گنبد و گلدسته ها تک است

چشم حسود کور، بخوان ان یکاد را


من عاشق حریم توام ثامن الحجج

سلطان تویی ندیم توام ثامن الحجج


قلبم شکست دست دلم را خدا گرفت

هم بغض کرده زائرتان هم هوا گرفت


چیزی نگفته حاجت دل را کریم داد

اذن دخول خواندم و دست مرا گرفت


نقاره خانه می زند این بار هشتم است

یعنی مریض هشتم تان هم شفا گرفت


حتی صدای ناله ز عرش خدا رسید

تا بین صحن های شما ناله پا گرفت


آن گوشه های پنجره فولاد، زائری

اصرار کرد و بالاخره کربلا گرفت


آه ای امید پیر و جوان ایها الرئوف

من را به کربلا برسان ایها الرئوف


بعد از زیارت تو دعا چیز دیگری است

حال و هوای صحن شما چیز دیگری است


شد قار قار، نغمه بلبل عجیب نیست

در انعکاس صحن، صدا چیز دیگری است


این خیل زائران حریمت همیشگی است

دلدادگی مردم ما چیز دیگری است


صدبار مشهد آمده یک بار کربلا

چون مشهدالرضای شما چیز دیگری است


در بین ذکر های شفابخش درد عشق

الحق که یا امام رضا چیز دیگری است


مُهر غلامی ات سند بندگی من

آقا زیارتت هدف زندگی من


بر سر در حریم شما بوسه می زنم

گویی به روی دست خدا بوسه می زنم


گفتی سه جا جواب مرا می دهی و من

با شوق بوسه های شما بوسه می زنم


احساس میکنم وسط بوسه های خود

بر روی خاک کرب وبلا بوسه می زنم


من می چشم شراب طهور بهشت را

وقتی که بر ضریح رضا بوسه می زنم


باید که جان به لب شوم از فرط اشتیاق

حالیم اگر شود به کجا بوسه می زنم


دور ضریح جامه احرام بر تنم

مشغول این فریضه لبیک گفتنم


هم خواستم عنایت شمس الشموس را

هم وعده شفاعت شمس الشموس را


از فرش تا به عرش معلی شنیده اند

آوازه ی کرامت شمس الشموس را


بعد از وفات هم بگذارید خواهشا

بر دیده هام تربت شمس الشموس را


با نسیه بهشت عوض، نه نمی کنم

نقد حریم حضرت شمس الشموس را


وقت وداع با حرم احساس می کنم

در قلب خویش غربت شمس الشموس را


با این دل شکسته و از غم هوایی ام

فریاد می زنم که همیشه رضایی ام





حسین صیامی

الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم...


نذر خانم حضرت خديجه سلام الله عليها و آمرزش اموات...


 


يا رسول الله...


بر باد داده عاشقي خاكسترم را

وقتي تو را ديدم زدم قيدِ سرم را


ايل و تبارم كشته ي ايل و تبارت

نذر ِ تو كردم والدين و همسرم را


با بُردنِ نام ِ تو من معراج رفتم

فطرس شدم دادي به من بال و پرم را


بايد براي عاشقي تَركِ قرن كرد

من آمدم اينجا ببينم دلبرم را


كويِ تو را جارو زدم با اشك و مژگان

از من نگير اين ديده يِ رُفتگرم را


گريه نشانِ قلبِ پاك و صاف باشد

از دست دادم مدتي چشم ِ ترم را


غار ِ حرا يعني همان گوشه نشيني

بايد كمي خلوت كنم دور و برم را


***


پرسيد كه مُزد ِ رسالت را چه خواهي؟

گفتي نگه دار احترام ِ دخترم را

 


گفتي كه اين خانه همان عرش برين است

گفتي فقط حيدر اميرالمؤمنين است...



رضا قربانی

شب رفت و رفت بر تن عالم لباس صبح

روشن شد آسمان شب از انعکاس صبح


خیل ملک به حالت تعظیم دور اوست

اما به سوی هوست تمام هواس صبح


نامش همینکه معجزِ پروردگار شد

ایمن شد از وساوس خناس ناس صبح


از باغ ساوه بوی انار آمد و سپس

دریاچه اش به خاک نشست از هراس صبح


داردطلایِ بتکده ها زنگ می زند

از خواب می پرند همه با تماس صبح


دارد دوباره کار خدا سکه می شود

خورشید قلب ها پسر مکه می شود



حسین قربانچه

                   ادامه مطلب....


من همان مرغ روی جام توام

بلبل مست روی بام توام


بی نگاهت غزل نمیخوانم

شاعر فیض مستدام توام


السلام ای طلوع آینه ها

آرزومند یک سلام توام


به پر زخمی ام نگاه کنید

آه،محتاج التیام توام


باز همسفره باش با سایل

دوستدار همین مرام توام


مست قال الامام صادق،من

من مسلمان شده به نام توام


روی قبرم سپرده ام آقا

بنویسند من غلام توام


من غلامم مرا نمیخواهی؟

یا سگ رو سیا نمیخواهی


محمد جواد پرچمی

                          ادامه مطلب....


صلي الله عليك يا جعفر بن محمد الصادق (ع)



سلام اي گل خاتم المرسلين

مصفا شده از تو عرش برين


بهشت خدا جلوه ي روي تو

شب عارفان چله ي موي تو


شكفته ز چشمت گل رازقي

ولاي تو سرلوحه ي عاشقي


شبستان قلب تو خلد برين

رواق نگاه تو حشر آفرين


مسيحاي صدها مسيحا تويي

چراغ شب تار موسي تويي


به گرد سرت اي مه دلنشين

پرد روز و شب روح روح الامين


شكافد به اعجاز تو رود نيل

دهد آب پاي تو صد سلسبيل


چه شعري؟ چه مدحي بخوانم؟ بگو

كه با آن نريزد مرا آبرو


نوشتم كه چون جزر و مد همچو موج

بگويم ز اوصاف تو فوج فوج


تو بر كشتي علم ها لنگري

ز هر راستگو در دو عالم سري


تو ممدوح باراني از جنس نور

زلالي چنان چشمه اي در بلور


تو ترتيل احساسي از لحن عشق

تو ديباچه ي ياسي از صحن عشق


چنان شمعم از نور تو ناطقم

قبولم کنی عاشقی صادقم


كبوتر شدم تا زنم بال و پر

شبي كه شدم با دلم همسفر


شكفتم ز آهت كه دركم كني

كمي مرز احساس را كم كني


تو تصوير دردي به قاب سكوت

كه از داغ تو رفته تاب سكوت


الا اي گل گلشن عالمين

تو را مي شناسم به عشق حسين


شنيدم كه در شور و شين بوده اي

عزادار جدت حسين بوده اي


تو گفتي به عشاق خود تا خداست

كه قبر حسيني قلوب شماست


من از نسل خونم دوايم تويي

بقيعم تويي ، كربلايم تويي


دل از دست دادم كه مستت شوم

گدازاده اي پيش دستت شوم


گدايم، گدايم، گداي توام

سگ ريزه خوار عطاي توام


مرا حكم شب سوزيم مي دهند

در خانه ات روزيم مي دهند


چه خوبست من را هلاكم كنند

حوالي كوي تو خاكم كنند


بقيع تو از كعبه پر شورتر

حريمت كمي از جنان دورتر



رضا دین پرور