از ما عجیب نیست دعایی نمی رسد
از تحبس الدعا که صدایی نمی رسد
ما تحبس الدعا شده نان شبهه ایم
آنجا که شبهه است عطایی نمی رسد
پر باز می کنم بپرم،می خورم زمین
بال و پر شکسته به جایی نمی رسد
باید تنم پی سپر دیگری رود
با روزه های ما به نوایی نمی رسد
با دست خالی از چه پل دیگران شوم
دستی که وقف شد به گدایی نمی رسد
ای میزبان فدای تو و سفره چیدنت
آیا به این فقیر غذایی نمی رسد؟
من سالهاست منتظر یک ضمانتم
آخر چرا امام رضایی نمی رسد
از من مخواه پیش از این زندگی کنم
وقتی برات کرب و بلایی نمی رسد ...
خداحافظ ای کوفه ای شهر غم ...
که درکام من کرده ای زهر غم
خداحافظ ای سجده گاه علی
که چشم تو مانده براه علی
خداحافظ ای نخلها، چاه ها
دگر نشنوی ازعلی آه ها
خدا حافظ ای روزها، روزه ها
دعاها، مناجاتها، سوزها
خداحافظ ای کوچه های خموش
نیارد علی نان و خرما به دوش
خداحافظ ای نان خشک و نمک
خداحافظ ای ماجرای فدک
خداحافظ ای بیت الاحزان او
خداحافظ ای قبر پنهان او
خداحافظ ای بی وفا دوستان
خداحافظ ای آتش و ریسمان
خداحافظ ای کوچه ی پر ز دود
خداحافظ ای داغ یاس کبود
خداحافظ ای انتظاراجل
خداحافظ ای زانوی دربغل
خداحافظ ای خشم لب دوخته
خداحافظ ای خانه سوخته
خداحافظ ای چشم حلقه به در
یتیم دوباره شده بی پدر
خداحافظ ای پرطنین مأذنه
که دلسنگ زشتی شکست آینه
بگو تیر مرغ شباهنگ خورد
دل شیشه اش از همه سنگ خورد
بگو این حقیقت به اهل مجاز
نماز است از من نه من از نماز ...
به خون گو به مسجد رخم تر کنند
نماز مرا بلکه باور کنند
به حمدی که من از دولب رانده ام
به حمد همه فاتحه خوانده ام
بگو جز غم جهل مردم نخورد
بگو در همه عمر گندم نخورد
کسی را چون من دهر تنها نکرد
زدم هم دری را یکی وا نکرد
ندیده در ایام چشم سحر
ز خورشید چشمم سحر خیز تر
غم و دردم امشب به پایان رسید
به زهرا(س) بگویید مهمان رسید
خداحافظ ای بوریا نان جو
کهن جامه و وصله ی نو به نو ...
سلام خدایی من می خواستم تو گوگل دنبال همین شعر بگردم دیشب تو مهدیه شیخ اینو چند بار با سوز خوند چند بیتی مثل
خدا حافظ ای روزها، روزه ها
دعاها، مناجاتها، سوزها
خداحافظ ای کوچه های خموش
نیارد علی نان و خرما به دوش
خداحافظ ای نان خشک و نمک
خداحافظ ای ماجرای فدک
خداحافظ ای بیت الاحزان او
خداحافظ ای قبر پنهان او
خداحافظ ای بی وفا دوستان
خداحافظ ای آتش و ریسمان
خداحافظ ای کوچه ی پر ز دود
منم خوشم اومد یا علی
جوانان بنی هاشم بیایید علی را بر در خیمه رسانید
خدا داند که من طاقت ندارم علی را بر در خیمه رسانید
جوانان بنی هاشم بیایید علی را بر در خیمه رسانید
با هر خداحافط که در دور و برش ریخت
بال و پر پروانه با خاکسترش ریخت
در یش روی حسرت چشمان بابا
می رفت و صدها آرزو پشت سرش بود
هر جا که بوی کربلا آید در مدینه
با زخم زود قلب مادرش ریخت
او اوّلین رزمنده بود پس بدیهیست
یک لشکر تازه نفس روی سرش ریخت
آن قدر پاشیده شده گل برگ هایش
حتی زره طاقت نیاورد آخرش ریخت
جوانان بنی هاشم بیایید علی را بر در خیمه رسانید
آخر نشد بابا بگوید بی صدا رفت
با گریه بابا در ابای باورش ریخت
بگویید عمّه اش زینب بیاید ستایش رخ اکبر نماید
جوانان بنی هاشم بیایید علی را بر در خیمه رسانید
حسین ، حسین ، حسین
ای ماه تابانم یاسین قرآنم
خیمه پریشان شد گیسو پریشانم
خرامان خرامان می روی سوی میدان
علی جان علی جان می بری از حرم جان
جان جان، جان بابا علی جان
مهلاً مهلا گل لیلا گل زهرا گل بابا
سرو و سپیدارم یار علمدارم
رفتی نشد بابا چشم از تو بردارم
سوار رشیدم از پی تو دویدم
امیدم امیدم از تو من دل بریدم
جان جان، جان بابا خمیدم
خرامان خرامان می روی سوی میدان
علی جان علی جان می بری از حرم جان
جان جان، جان بابا علی جان
مهلاً مهلا گل لیلا گل زهرا گل بابا
حیدر کربلا علی...
سلام داداش عجب شعر قشنگی
از اینکه به روز هستید کمال تشکر را دارم
یا علی مدد
خداحافظ ای بوریا نان جو
کهن جامه و وصله ی نو به نو ...
سلام علیکم ازهمه عزیزان التماس دعا دارم برادرم مریض است فراموش نکنین
انشاالله هرچی از اقامون علی(ع)مولای مظلوممان بخاهید بهتون بده.دمتون گرم.یا علی
آقا دستتون درد نکنه
چه خوب که اینقدر به روز هستید
عالی بود
یا علی.