خیال کن که غزالم بیا و ضامن من شو ...
آقا این کوه ها به عشق شما " هشت " میشوند ...
آنانکه عاشقند به دنبال دلبرند
هر جا که می روند تعلق نمی برند
از آنچه که وبال ببینند خالی اند
عشاق روزگار ، سبکبال می پرند
پرواز می کنند به هر جا که جلوه ای ست
گاهی ملائک اند و گاهی کبوترند
دل را به دست هر کس و ناکس نمی دهند
دلداده ی قدیمی آل پیمبرند
آنان که عاشق علی و فاطمه شدند
مدیون خانواده موسی بن جعفرند!
ما عاشقیم عاشق زهرا و حیدریم
ما شیعیان کشور موسی بن جعفریم
آدم بدون مهر تو انسان نمی شود
سلمان بدون عشق مسلمان نمی شود
آن گردنی که تیغ تو را بوسه می زند
سوگند می خوریم ، پشیمان نمی شود
وقتی کبوتران حریمت ، گرسنه اند
گندم برای سفره ما ، نان نمی شود
باید هزار قرن ، حکومت کنی مرا
سلطان چند روزه ، که سلطان نمی شود
تو خوب جایی آمده ای سروری کنی
هر رعیتی که رعیت ایران نمی شود
تو هشتمین پیمبر قرآنی منی
حق خدا و حق مسلمانی منی
تو آسمان عشقی و خورشید گنبدی
خورشید هشتمی و به ایران خوش آمدی
تو سجده ای و ساجد و مسجود و مسجدی
تو عابدی و معبود و معبدی
تو کربلایی و نجفی و مدینه ای
یعنی شهید و شاهد و مشهود و مشهدی
نُه چشمه از علوم ، به قلب تو جاری است
با این حساب ، عالم آل محمدی
تو آمدی و آمدنت رفتنی نداشت
مانند آفتاب تو در رفت و آمدی
ای آبروی جن و ملک خاکبوسی ات
عالم فدای جلوه شمس الشموسی ات
زائر شدم نسیم ، صدای مرا گرفت
از دستم التماس دعای مرا گرفت
یک شب کنار پنجره فولاد ، مادرم
آن قدر گریه کرد ، شفای مرا گرفت
یک پارچه گره زد و تا سالهای سال
« سهمیه امام رضا » ی مرا گرفت
صحن تو ، آسمان تو ، گنبد طلای تو
حتی مجال کرب و بلای مرا گرفت
ایمان نداشتم که ضمانت کنی مرا
تا اینکه آهو آمد و جای مرا گرفت
ای دستگیر صبح قیامت سرم فدات
هم خانواده هم پدر و مادرم فدات
ای مهربانترین کرم سفره ی گدا
یا ایها الرئوفی و یا ایها الرضا
امشب خدا کند که تو را ای حضور سبز
این قوم اشتباه نگیرند با خدا ...
ای لطف بی نهایت شبهای زائران
یکبار ما ، سه بار شما ، پیش ما بیا
. . . .
با گریه های توست اگر گریه می کنیم
ای روضه خوان گریه ی ابن شبیب ها
یابن شبیب گریه فقط بر غم حسین
یابن شبیب گریه فقط بهر کربلا
یابن شبیب جد مرا سر بریده اند
پیش نگاه عمه ما سر بریده اند ...
اما چون محرم نزدیکه، خود حضرت رضا علیه السلام برای
جد مظلومش روضه میخونه؛ میفرمایند حسینم...؛
تا "ان یکاد" صبح و شب زینب تو هست
بال فرشته ها سپر چشم های توست
خرده گرفته اند که اغراق می کنم
تیر سه شعبه در به در چشم های توست
اینجا مدینه نیست به فکرنقاب باش
مشتی حسود دور و بر چشم های توست
بالای نیزه، گریه ی شرمندگی فقط
از روضه های معتبر چشم های توست
لعنت به حرمله، که به دنبال نیزه ها
سایه به سایه همسفر چشم های توست ...
امان از روز عاشورا
سلام.
وای خیلی قشنگ بود.
من عاشق این جمله زیباتون شدم که گفتید"
آقا این کوه ها به عشق شما " هشت " میشوند ..."
یطوری شدم واقعا....
موفق باشید.
اللهم عجل لولیک الفرج
-----------------------------
سحرگاهان که شبنم آیتی از پاک بودن را به گل ها هدیه می بخشد
به آن محراب پاکش آرزو کردن برایت:
خوب دیدن ، خوب بودن ، خوب ماندن را ...
[گل][گل][گل]دوست عزیزآپیِـــــــــــــــــــم[گل][گل][گل]
شعر قشنگی بود
سلام داداش سعید
شرمنده اصلا اونقدر سرم شلوغ بود که تو اصلا تو ذهنم نبودی معذرت میخوام چشم الان دو تا شم لینک میکنم معذرت میخوام دیگه
راستی اون وبلاگ جدید ت رو هم الان معرفی میکنم به موتور های جست و جو گر
هر وقت ساختیش بگو لینکش کنم
واقعا زیبا بود