در آستانه ی شهادت امام محمدباقر(ع)
غزلی قدیمی رو تقدیم می کنم:
کسی که کودکی اش راس ساعت سر بود
رسیده بود به حرفی که حرف آخر بود
تمام خاطره ی کودکی این آقا
پراز حضور غریب گلو وخنجر بود
ز کودکی خودش تا خودِ همین حالا
همیشه منتظر مردِ آب آور بود
تمام غصه اش این بود که گلوش چرا
بزرگ تر ز گلوی علی اصغر بود؟
تو یک طرف همه ی علم یک طرف اما
چگونه بود که این کفّه ها برابر بود؟؟؟
همین که زهر اثر کرد مرد با خود گفت
هشام هرچه که بود از یزید بهتر بود!!
شرمنده اگه دیر مطلب گذاشتم
داداش عزیز سلام
وبلاگ << دارالشیعه >> با مطالبی از قبیل :
1- چرا حضرت علی(ع) از همسرش در برابر مهاجمان دفاع نکرد؟!
2- مختار ثقفی
3- میثم تمار (نقل با تصویر)
4- مالک اشتر
5- اسامی قاتلان کربلا
6- لعن علی عدوک یا حسین (نقل با تصویر) (سیاسی)
7- شایعه ی نابودی دنیا در سال 2012
8- هتک حرمت به قران کریم (روایت تصویری)
9- محکومیت هتک حرمت قرآن توسط مراجع وشخصیتهای سیاسی
10- شیعه امیدی چون مهدی دارد
11- قالب و امکانات جدید
12- مقایسه حجاب دیروز با امروز (روایت تصویری)
13- پاسخ گو به نیازهای ابزاری وبلاگ شما
به روز میباشد.
منتظرتم حتما بهم سر بزن.