سری اول عکسهای غروب جشن بزرگ میلاد حضرت علی اکبر(ع)
باسخنرانی:حاجاقای حیدریان
مداحی:کربلایی مهدی زراعتی
وتجلیل از جوانان برتر
انشالله عکس و صوت مراسم شب میلاد حضرت علی اکبر(ع) رو به زودی در وبلاگ قرار میدیم
سلام وب فوق العاده ای داشتید اگه خواستید ماروهم لینک کنید باتشکرپایگاه اطلاع رسانی کربلایی علی پیله وران-قمwww.alipilevaran.loxblog.com
گفتم به مهدی بر من عاشق نظر کن گفتا تو هم از معصیت صرف نظر کنگفتم به نام نامیت هر دم بنازم گفتا که از اعمال نیکت سرفرازمگفتم که دیدار تو باشد آرزویم گفتا که در کوی عمل کن جستجویمگفتم بیا جانم پر از شهد صفا کن گفتا به عهد بندگی با حق وفا کنگفتم به مهدی بر من دلخسته رو کن گفتا ز تقوا کسب عز و آبرو کنگفتم دلم با نور ایمان منجلی کن گفتا تمسک بر کتاب و هم عمل کنگفتم ز حق دارم تمنای سکینه گفتا بشوی از دل غبار حقد و کینهگفتم رخت را از من واله مگردان گفتا دلی را با ستم از خود مرنجانگفتم به جان مادرت من را دعا کن گفتا که جانت پاک از بهر خدا کنگفتم ز هجران تو قلبی تنگ دارم گفتا ز قول بی عمل من ننگ دارمگفتم دمی با من ز رافت گفتگو کن گفتا به آب دیده دل را شستشو کنگفتم دلم از بند غم آزاد گردان گفتا که دل با یاد حق آباد گردانگفتم که شام تا دلها را سحر کن گفتا دعا همواره با اشک بصر کنگفتم که از هجران رویت بی قرارم گفتا که روز وصل را در انتظارم
سلام وب فوق العاده ای داشتید
اگه خواستید ماروهم لینک کنید باتشکر
پایگاه اطلاع رسانی کربلایی علی پیله وران-قم
www.alipilevaran.loxblog.com
گفتم به مهدی بر من عاشق نظر کن
گفتا تو هم از معصیت صرف نظر کن
گفتم به نام نامیت هر دم بنازم
گفتا که از اعمال نیکت سرفرازم
گفتم که دیدار تو باشد آرزویم
گفتا که در کوی عمل کن جستجویم
گفتم بیا جانم پر از شهد صفا کن
گفتا به عهد بندگی با حق وفا کن
گفتم به مهدی بر من دلخسته رو کن
گفتا ز تقوا کسب عز و آبرو کن
گفتم دلم با نور ایمان منجلی کن
گفتا تمسک بر کتاب و هم عمل کن
گفتم ز حق دارم تمنای سکینه
گفتا بشوی از دل غبار حقد و کینه
گفتم رخت را از من واله مگردان
گفتا دلی را با ستم از خود مرنجان
گفتم به جان مادرت من را دعا کن
گفتا که جانت پاک از بهر خدا کن
گفتم ز هجران تو قلبی تنگ دارم
گفتا ز قول بی عمل من ننگ دارم
گفتم دمی با من ز رافت گفتگو کن
گفتا به آب دیده دل را شستشو کن
گفتم دلم از بند غم آزاد گردان
گفتا که دل با یاد حق آباد گردان
گفتم که شام تا دلها را سحر کن
گفتا دعا همواره با اشک بصر کن
گفتم که از هجران رویت بی قرارم
گفتا که روز وصل را در انتظارم