نیمه شعبان

 

ستاره ای بدرخشید و ماه مجلس شد

تمام هستی زهرا(س) نصیب نرجس شد

 

‏وقتی نفس گرفته، دلم در هوایتان

‏یعنی منم که زنده ام از اشک هایتان

 

‏داوود من! دوباره بخوان تاکه عالمی

‏ایمان بیاورد به طنین صدایتان

 

‏از این همه سحرکه گذشته است می شود

‏یک شب نصیب این دل من هم دعایتان

 

‏این اشتراک چشم من و چشم خیستان

‏من گریه ام به کشته ی کرببلایتان

 

آقا اجازه می دهید هروقت آمدید

‏نقاشیم کنند مرا زیر پایتان؟

 

یک روز عاشقانه تو از راه می رسی

‏آن روز واجب است بمیرم برایتان ...

 

مثل امشبی که عزیز زهرا سلام الله علیها پا به این دنیای بی وفا نهاد:

فرشتگان سما ائتلاف می کردند
به گرد بستر نرگس طواف می کردند


به زیر سایه ی محراب سبز گهواره
پیمبران خدا اعتکاف می کردند

و رودهای بهشتی به اشک شوق ظهور
زلال آبی خود را مضاف می کردند


تمام دوزخیان را ملائکه ز عذاب
به یمن خنده ی مهدی معاف می کردند


قمررُخان سماوات تیغ مژگان را
به محض دیدن پلکش غلاف می کردند


پریوَشان به کنار ضریح چشمانش
به زشت بودن خود اعتراف می کردند


مقربان الهی برای دیدن او
خریدهای کلان کلاف می کردند


چقدر مردم عاشق کبوتر دل را
روانه سمت حوالی قاف می کردند


سحر در اوج نگاهش، هزار اختر را
منجمان فرج اکتشاف می کردند

 

 

یوسف فروختن به زر ناب هم خطاست

  نفرین اگر تو را به تمام جهان دهم ...

میلاد حضرت علی اکبر (ع)

 

یوسف که در ملاحت او نیست شبهه ای

او خود نمک ز اکبر لیلا گرفته است ...

 

 

 

دخیلک یا شهزاده علی اکبر علیه السلام

 

هر جا سخن از خاک دری هست، سری هست

هر جا تب عشق است، دل در به دری هست

 دیروز گدایان همه دنبال تو بودند

هر جا که شلوغ است یقینا خبری هست

 اجداد من از دیر زمان عاشق عشقند

دیدید که در طینت ما هم هنری هست

 بازار مرا با قدمت گرم نکردی

یک چند غلامی که بیایی ببری هست

 در غیبت شه روی به شهزاده می آرند

صد شکر که در خانه آقا پسری هست

 هر جا قد وبالای رشیدی است، یقینا

دنبال سرش نیم نگاه پدری هست

 یا حضرت ارباب،دمت گرم و دلت شاد

یا حضرت ارباب کرم،خانه ات آباد

 داریم همه محضر تو عرض سلامی

تو شاهی و ما نیز هر آنچه تو بنامی

 تا خانه ی آباد شما بنده پذیر است

نامرد ترینم نکنم میل غلامی

 ای قامت قد قامت تو عین قیامت

قربان قدت صد قد و بالای گرامی

 تشخیص تو سخت است علی یا که رسولی

پس لطف بفرما وبفرما که کدامی؟

 تو مفترض الطاعه ترین واجب مایی

هر چند امامت نکنی، باز امامی

 هر کس که هوای پدری داشته باشد

خوب است که همچین پسری داشته باشد

 انگار رسول است، نمایی که تو داری

انگار بتول است ،صدایی که تو داری

 بد نیست که هر روز عقیقه بنمایی

با این قد انگشت نمایی که تو داری

 باید که برای تو کرم خانه بسازند

از بس که زیاد است گدایی که تو داری

 از شش جهت کعبه دل لطف تو جاری است

از سفره ی پر جود و سخایی که تو داری

 تو آنقدر از خویشتن خویش گذشتی

که منتظر توست، خدایی که تو داری

 کاری نکن ای دوست مرا از تو بگیرند

بگذار که عشاق به پای تو بمیرند

 ای سیر کمالات همه تا سر کویت

ای آب فرات لب من آب وضویت

 ابن الحسنت گفته حسین بس که کریمی

مانند حسن جود بود عادت و خویت

 عالم همه حیران ابوالفضل و حسینند

ماتند ابوالفضل و حسین از گل رویت

 پایین قدمهای حسین جای کمی نیست

جا دارد اگر غبطه خورد بر تو عمویت

 اینقدر مزن آب به سرخی لب خود

حیف است که پیچیده شود اینهمه بویت

 حیف از تو مرا عبد و غلام تو بدانند

باید که مرا عبد غلامان تو خوانند

 ای زاده ی زهرا جگرت میرود از دست

امروز که دارد پسرت می رود از دست

 ای کاش که بالای سرش زود بیایی

گر دیر بیایی ثمرت می رود از دست

 بد نیست بدانی ؛اگر از خیمه می آیی

با دیدن اکبر کمرت میرود از دست

 افتادنت از زین پدرت را به زمین زد

برخیز وگرنه پدرت می رود از دست

 برخیز که عمه نبرد دست به معجر

بر خیز به جان من و این عمه ات،  اکبر ...

 

 

به احترام ام لیلا سلام الله علیها - مادر با وفای شهزاده علی اکبر(ع)

اللهم عجل لولیک الفرج ...

آجرک الله یا صاحب الزمان عجلل الله ...

::::  آقا جان یا موسی بن جعفر(ع) جان ما بفدات  ::::

 

دستی رسید بال و پرم را کشید و رفت

از بال من شکسته ترین آفرید و رفت

خون گلوی زیر فشارم که تازه بود

با یک اشاره روی لباسم چکید و رفت

بد کاره ای به خاک مناجات سر گذاشت

وقتی صدای بندگی ام را شنید و رفت

راضی نشد به بالش سختی که داشتم

زنجیرهای زیر سرم را کشید و رفت

شاید مرا ندیده در آن ظلمتی که بود

با پا به روی جسم ضعیفم دوید و رفت

روزم لگد نخورده به آخر نمی رسید

با درد بود اگر شب و روزم رسید و رفت

دیروز صبح با نوک شلاق پا شدم

پلکم به زخم رو زد و در خون طپید و رفت

از چند جا ضریح تنم متصل نبود

پهلوی هم مرا وسط تخته چید و رفت

تابوت از شکستگی ام کار می گرفت

گاهی سرم به گوشه ی دیوار می گرفت ...

 

 

 به تعداد ریگهای بیابان بر هارون الرشید ، قاتل مولای ما لعنت ...

 

 

شعرم بدون ذکر مصیبت نمی شود

حالا گریز ،روضه ی گودال می شود

دعواست بر سر زره و جامه و سری

دارد میان معرکه جنجال می شود ...

صلی الله علیک یا مظلوم یا اباعبدالله (ع)

وفات حضرت زینب

 

                                   یه غزل زیبا تقدیم به عمه ی سادات  

 

 زینب فرشته بود و پر خویش وا نکرد
این کار را براى رضاى خدا نکرد

 

پر مى‏گشود اگر،همه را باد برده بود
سیمرغ بود و جلوه بى انتها نکرد

 

این کربلا چه بود که جز این مسافرت
او را ز جان عزیزتر خود جدا نکرد ؟

 

گیسوى آیه‏هاى نجیبى که مى‏وزید
با معجر شکسته زینب چه‏ها نکرد

 

یاد رقیه حرف گلو گیر زینب است
حرفى که تار صوتى او خوب ادا نکرد

 

آرى غذا نداشت ولى در تمام راه
یکبار هم نماز شبش را قضا نکرد

 

بیگانه بر غریبى زینب سلام کرد
کارى که هیچ رهگذر آشنا نکرد ...

 

 

روشن ترین تفسیر اعطینا



 

در ساحل جود خدا باران گرفته

باران نور و رحمت و احسان گرفته

 برای دیدن ادامه شعر به ادامه مطلب برید

ادامه مطلب ...