اشعار ویژه ایام فاطمیه از شاعرین گرانقدر آستان اهل البیت (ع) حاج محمود ژولیده ، جواد حیدری ، علی اکبر لطیفیان ، علی اشتری ، احسان محسنی فر ، محسن عرب خالقی و . . .
غفلت از یار گرفتار شدن هم دارد
از شما دور شدن زار شدن هم دارد
هرکه از چشم بیفتاد محلش ندهند
عبد آلوده شدن خار شدن هم دارد
عیب از ماست که هر صبح نمی بینیمت
چشم بیمار شده تار شدن هم دارد
همه با درد به دنبال طبیبی هستیم
دوری از کوی تو بیمار شدن هم دارد
ای طبیب همه انگار دلت با ما نیست
بد شدن حس دل آزار شدن هم دارد
آنقدر حرف در این سینه ی ما جمع شده
این همه عقده تلنبار شدن هم دارد
از کریمان فقرا جود و کرم می خواهند
لطف بسیار طلبکار شدن هم دارد
نکند منتظر مردن مایی آقا ؟!
این بدی مانع دیدار شدن هم دارد
ما اسیریم اسیر غم دنیا هستیم
غفلت از یار گرفتار شدن هم دارد
** علی اکبر لطیفیان **
به ادامه مطلب برید.....
یا فِضَّة خُذینی ...
آجرک الله یا صاحب الزمان(عج) ...
از زبان صدیقه کبری سلام الله علیها به همسر مظلومش حیدر کرار(ع) ؛
حقا که حقی و به نظرها نیاز نیست
حق را به شاید و به اگرها نیاز نیست
تو کعبه ای ، طواف تو پس گردن من است
پروانه را به گرد حجرها نیاز نیست
بی بال هم اگر بشوم باز می پرم
جبریل را به همت پرها نیاز نیست
حرف و حدیث پشت سرت را محل نده
توحید زاده را به خبرها نیاز نیست
گیرم کسی به یاری ات امروز پا نشد
تا هست فاطمه، به دگرها نیاز نیست
من باشم و نباشم، فرقی نمی کند
تا آفتاب هست، قمرها نیاز نیست
یا اینکه من فدای تو یا اینکه هیچکس
وقتی سرم که هست به سرها نیاز نیست
حرف سپر فروختنت را وسط مکش
دستم که هست حرف سپرها نیاز نیست
محسن که جای خود، حَسنینم فدای تو
وقتی تو بی کسی به پسرها نیاز نیست
طاقت بیار ، دست تو را باز می کنم
گیسو که هست آه جگرها نیاز نیست
دیوار هم برای اذیت شدن بس است
دیگر فشار دادن درها نیاز نیست ...
دعا کنید....
تقدیم به آقای غریبم امام حسن(ع)
خدا کند که زنی بی هوا زمین نخورد
غرور شیشه ایش،باصدا زمین نخورد
خدا کند که دعایم بگیرد ای مادر
زنی دوباره شبیه شما زمین نخورد
برای مادرم زهرا(س)
اسرار حقیقی حیاتم زهراست
معنای عبادتم، صلاتم زهراست
دیگر چه غم از کشاکش این دنیا
وقتی که فرشته نجاتم زهراست
*
هر دم به ضریح بی نشانت ای ماه
بسته ست دخیل قلب من با هر آه
عمری ست تپش های دلم می گوید:
«یا فاطمه اشفعی لنا عندالله»
*
در سایه نور حضرت ان شاء الله
در وادی طور حضرت ان شاء الله
در مکتب عشق فاطمی می مانیم
تا صبح ظهور حضرت ان شاء الله
*
عمریست نوای ماتمت یا زهراست
خون گریه چشم پر نمت یا زهراست
ما را بپذیر در کنارت باشیم
آن روز که نقش پرچمت یا زهراست
وقتش رسید هم،سخنت را عوض کنی
هم خواهش رها شدنت را عوض کنی
لاغرشدی کفن دگر اندازه تو نیست
باید زمان پرزدنت راعوض کنی
پهلوعوض نکن تو که مجبور می شوی
وقت نماز پیرهنت راعوض کنی
دستت تکان نمی خورد اصلا نیاز نیست
بادست خود لباس تنت راعوض کنی
بایدکه یاتحمل بی تابی حسن
یاجای بغچه کفنت راعوض کنی
باغ بنفشه شد به خدا غنچه تنت
مویم سفید می شود از راه رفتنت
خیلی رعایت دل بی یار می کنی
داری مرا به خویش بدهکار می کنی
حتی هنوز هم که دگر بی نفس شدی
با این نفس نفس نفسم کارمی کنی
پنهان نکن عزیز دلم بی دلیل نیست
تامی رسم تو روی به دیوار می کنی
باشد نگو فقط کمی ارام گریه کن
همسایه را دو مرتبه بیدار می کنی
نیلوفرم قدم به قدم زرد می شوی
پامی شوی دوباره کمردرد می شوی
شکرخدا که ظاهرا امروز بهتری
نان می پزی ودست به دستاس می بری
باشد قبول خوب شدی!جمله ای بگو
تا مطمئن شوم که زپیشم نمی پری
دلتنگ دست های تو وموی زینبند
ائینه ها وشانه وسنجاق وروسری
این فاطمه که فاطمه این سه ماه نیست
حالا درست مثل زمان پیمبری
قدقامت صلات!زمان نماز شد
باید نماز را سر پاجابیاوری
اما دوباره پای قیام تو پانشد
حتی قنوت نافله ات هم ادا نشد...