شب هفتم محرم
شب شیر خواره ابی عبدالله(ع)
چشمهایش
کیست اصغر؟ اکبر ذبح عظیم
خود به تنهایی صراط المستقیم
اختری بر شانۀ خون خدا
آبروی روی گلگون خدا
به! چه میگویم؟ حسین کوچکی
شیرمردی در لباس کودکی
ماه رویش قاب عکس پنج تن
خندههایش؛ دوستکُش، دشمنشکن
دستهای کوچکش دست حسین
روز عاشورا همه هست حسین
دامن خورشید را مهپاره بود
شانۀ ثاراللهش گهواره بود
گرد غربت گشته بر مو مُشک او
حوض کوثر در گلوی خشک او
صورتش پژمرده اما دلگشا
دستهای بستهاش مشکلگشا
شیرخواری با پدر همدرد بود
آخرین سرباز و اولمرد بود
حنجر خشکیده را کرده سپر
چشمهایش حرف میزد با پدر
کای پدر گرچه علی اصغرم
من به تنهایی تو را یک لشکرم
مُهر مظلومیت عترت منم
رمز پیروزیت در غربت منم
تو «محمد» من «یدالله» توام
همدم و همرزم و همراه توام
ای پیامت در لب خاموش من
بانگ «هل من ناصرت» در گوش من
من به باغِ سرخِ خون، یاس توام
با دو دست بسته عباس توام
مظهر رب جلیلی ای پدر
من ذبیحم تو خلیلی ای پدر
زودتر کن پیش پیکانم نشان
ترسم آید گوسفند از آسمان
بسکه سوزد از عطش پا تا سرم
آب هم آتش شود در حنجرم
او ز جام وصل حق سیراب بود
هم تلظّی داشت هم در تاب بود
راه سبحانالّذیاسری گرفت
گردنِ افتاده را بالا گرفت
بر فراز دست بابا تاب خورد
از دم تیر سهشعبه آب خورد
تا صف محشر سلام از داورش
اشک «میثم» وقف خون حنجرش
یک ماه خون گرفته 5 – غلامرضا سازگار
چه دلی داشت حضرت رباب.........
شب بعد شب آقامونه
به یاد من روسیاهم باشید
گوزلیم لای لای...
گولوم لای لای...
بالام لای لای...
خدا خیرت بده.
سلام خدا اجرتون بده اگه ممکنه سبکهای مداحیا را هم بزارین
خیلی خوب بود خداقوت
ای ذبیح آب پسر رباب چقدر شدی زیبا
ای گواه من بی گناه من محو تو شده بابا
حاجی ششماهه ام سوی خدا می روی
حج تو گشته قبول راس جدا می روی
لای لای علی اصغرم
گهواره شده بی تو بی صفا بمیره برات مادر
مگه پاره شد حلق نازکت نمی یاد صدات اصغر
بزن دوباره به هم لبای خشکیده تو
بیا ببندم علی گلوی ببریده تو
لای لای علی اصغرم
قبر کوچیکت برا مادرت حکم کعبه رو داره
خاک قبر تو می ریزم به سر خون ز دیده می باره
بسکه تو با غیرتی رفتی نبینی مرا
لحظه بی معجری در وسط شعله ها