شب هشتم شب حضرت علی اکبر(ع)
باید تو را به وسعت صحرا ببینمت
تکه به تکه جسم تو را جمع کردم و
می چینمت به روی عبا تا ببینمت
حالا که نیزه خورده و پهلو گرفته ای
پیغمبرم ... به کسوت زهرا ببینمت
خوبست اینکه حداقل مادر تو نیست
ورنه چگونه در بر لیلا ببینمت
جان کندن مرا به تمسخر گرفته اند
پیش بساط خنده اینها ببینمت
ترسم ز عمه بود بیاید... که آمده
حالا من عمه را ببرم ... یا ببینمت؟!
مثل همیشه عالی خداخیرتون بده
خیرالله خیرا
خدا ایشالا روز به روز توفیقاتتون رو زیاد کنه
دم همه گرم...
لعنت بر یزید...